در می زنم که سائل این خانه ام کنی / دلباخته ام که با همه بیگانه ام کنی
عمری به دور شمع وجود توگشته ام / تاشعله ای ببخشی و ویرانه ام کنی
خود را تمام عمر، به دیوانگی زده ام / تنها به این امید که دیوانه ام کنی
غلاده ام به گردن و زنجیر محکم است / در دست توست تا سگ این خانه ام کنی
بر گرفته از کتاب: گلچین احمدی
مؤلف این کتاب: ذبیح الله احمدی گورجی
ناشر: مؤسسه انتشاات مشهور
مرابه غیرتو نبود پناه مهدی جان / که من گدایم هستی تو شاه مهدی جان
درانتظارتوشاهاگذشت عمرعزیز / نگذشت حاصل من غیرآه مهدی جان
شهافقیرم ومسکین وبرسرراهت / نشسته ام به امید نگاه مهدی جان
من عاسقم که به بینم جمال توآیا / بود به سوی جناب توراه مهدی جان
بحق حرمت اجداد خود نما نظری / زمرحمت به من روسیاه مهدی جان
خمیدپشت من که ازمعصیت شاها / نموده ام همه عمراشتباه مهدی جان
بحق محسن در خون طپیدۀ زهرا / طلب نما فرجت از اله مهدی جان
[ طاهائی ]
بر گرفته از کتاب: گلچین احمدی
مؤلف این کتاب: ذبیح الله احمدی گورجی
ناشر: مؤسسه انتشاات مشهور